Sunday, November 29, 2009

خلاقيت برای راننده های تاکسی


از فرودگاه که سوار تاکسی شدم، راننده شروع کرد به سوال کردن که کجا بودی، چرا بودی و من هم گفتم رفته بودم برای کارگاه خلاقيت، بعد پرسيد مدرک شما چيست. من هم که از مورد سوال کردن خوشم نمی آيد پاتک زدم، گفتم خلاقيت يعنی اين که کار متفاوت بکنی، بعد پرسيدم اگر در تاکسی خودت بخوای کار متفاوت کنی چه می کنی؟ انقدر سمج نگاهش کردم که جواب بده که بالاخره گفت: ای آقا انقدر فکرمون درگير چيزهای مختلفه که به اين کارها نمی رسيم (تا اين جا تا حدی از سوالات اولش پشيمان شده بود.) بعد شروع کردم تا رسيدن به خانه در مورد خلاقيت برايش حرف زدم. (وقتی به خانه رسيدم، به کلی از پرسيدن سوالاتش پشيمان شده بود.)

اين عکس هم از دشتهای اطراف ايلام است

No comments: