Friday, February 5, 2010

يک معما

معمائی که میخواهم مطرح کنم، از معماهای بسيار مشهور خلاقيت است. در کتاب
spotting ideas
چنين آمده که اگر کسی جواب اين معما را نداند و بتواند آن راه حل کند، نابغه است:
و اما خود معما، چطور می توان نه نقطه مانند شکل مقابل را با چهار خط راست متوالی، بدون اين که قلم را از روی کاغذ برداريد به هم وصل کنيد؟ برای پيدا کردن راه حل و توضيح بعد از آن به پايين صفحه مراجعه کنيد
 



















در اين معما درسی نهفته است: اکثر کسانی که می خواهند معما را حل کنند، خطها را داخل محدوده نه نقطه می کشند. گاهی بايد برای حل مساله از محدوده آن خارج شد. به اين نوع تفکر، تفکر خارجِ جعبه می گويند. 
 



.

Monday, February 1, 2010

کشنده های خلاقيت 3



"انتظار پاداش داشتن" کشنده خلاقيت است. وقتی شما پاداشی خارجی برای خلاقيت تعيين می کنيد، خلاقيت را از بين می بريد. چرا که انسانهای باهوش هميشه برای رسيدن به خلاقيت راههای مستقيم تر را انتخاب می کنند و خودشان را به دردسرِ خلاقيت نمی اندازند. در واقع رضايت درونی است که انسانهای خلاق را پيش می برد. (برای مثال رجوع کنيد به پستی که در مورد فينمن داشتم.)
وقتی دکتر محجوب در مورد فردوسی می گويد که اگر بخواهيم بطور متوسط حساب کنيم، فردوسی در مدت سی سال به طور متوسط روزی 6 بيت شعر گفته است. مسلما اگر فردوسی هدفی غير از رضايت درونی می داشت، خيلی زودتر از سی سال می توانست خود را به کيسه های زر نزديک کند. 
در واقع موشی که در اين عکس هست، موشی است که انتظار پاداش داشته، وقتی انتظار پاداش داری، ديگر چرا راههای جانبی (خلاقانه) را امتحان کنی؟ زودتر می روی تا به پاداشت برسی.