Friday, April 29, 2011

گوريل نامرئی 1



لطفا قبل از خواندن اين پست، به اين لينک برويد و در فيلمی که پخش می شود  تعداد پاسهائی که افراد پيراهن سفيد به هم می دهند بشماريد.
کتاب the invisible gorilla نوشته Christopher Chabris and Daniel Simons ، انتشارات Harpers Collins سال 2010 را دست گرفتم. شايد موضوع اصلی کتاب برای دوستانی  که تورشها را برای گروههای پزشکی درس داده اند تکراری باشد، اما همين دوستان هم می توانند داستانی که نويسندگان کتاب پشت موضوع اصلی گذاشته اند مرور کنند. به ياد داشته باشيم که رالف جنسن معتقد است در جامعه رويا که بعد از جامعه صنعتی آمده است، داستان سرايان افراد مورد ستايش جامعه هستند و اگر بتوانيم داستان جديد پشت موضوعی قديم بگذاريم، کار ارزشمندی کرده ايم.
بخش اول کتاب با اشاره به پژوهشی که بر روی فيلمی که با دوستان share  کردم شروع می شود. موضوع اصلی اين بخش توهمِ توجه يا attention illusion  است.  بيش از نيمی از دانشجويانی که در پژوهشی به اين فيلم نگاه کردند، گوريل را نديدند. اما نکته جالب اين بود که وقتی از آن ها پرسيده می شد که آيا امکان دارد گوريلی رد شده باشد و شما نديده باشيد، بيان می کردند که چنين چيزی غير ممکن است. پس نکته اصلی ديدن يا نديدن گوريل نيست، نکته اصلی توهمی است که از قدرت توجه خود داريم. تاکيد می کنم ديدن يا نديدن گوريل ربطی به هوش يا زيرکی يا دقت ندارد، برای همه ما چيزهائی وجود دارد که به آن ها نگاه کنيم و نبينيمشان. اگر باز با من مخالف هستيد، آخرين باری را به ياد بياوريد که ناگهان متوجه ماشين يا عابری شديد و محکم روی ترمز کوبيديد و بعد از خود پرسيديد چطور شد که آن را نديدم. به اين گونه کوری، کوری عدم توجه يا inattentional blindness  می گويند. وقتی انتظار ديدن چيزی را نداريم ممکن است به آن نگاه کنيم و آن را نبينيم. به همين علت ميزان مرگ و مير عابران پياده يا دوچرخه سواران در شهرهائی که عابر يا دوچرخه سوار کمتری دارد خيلی بيشتر است، چرا که وجود دوچرخه سوار يا پياده دور از انتظار است. پژوهشها نشان می دهد اگر شما به شهری مهاجرت کنيد که تعداد عابر پياده در آن دو برابر شهر مبدا شما باشد، ريسک تصادف شما به عنوان عابر پياده به يک سوم کاهش پيدا می کند.  انتظار شما از ديدن چيزی، بيش از متمايز بودن آن چيز در امکان ديده شدن آن چيز تعيين کننده است.
لطفا بعدا زنگ بزنيد، رانندگی می کنم: منابع ذهنی ما برای تمرکز وتوجه محدود است، به همين دليل وقتی در آزمايش گوريل  نامرئی به دانشجويان گفته شد دو کار انجام دهند يعنی غير از شمردن پاسها، پاسهای زمين را از هوائی جدا کنند، تعداد کسانی که گوريل را نمی ديدند بيست درصد اضافه شد. به همين دليل صحبت کردن با تلفن موبايل شانس نديدن چيزی دور از انتظار را سه برابر می کند. بعضی فکر می کنند اين موضوع به خاطر درگير شدن دستها با گوشی موبايل است. اما تحقيقات نشان داده حتی وقتی با هندز فری صحبت می کنيد ميزان توجه کاهش می يابد. آيا وقتی مسافری کنار راننده صحبت می کند نيز ميزان توجه او کاهش می يابد؟ واقعيت اين است که پژوهشها نشان می دهد که حرف زدن مسافر داخل ماشين اثری بر توانائی رانندگی راننده ندارد. اين تفاوت در مقايسه با صحبت با تلفن همراه می تواند به خاطر چند موضوع باشد.  اول اينکه  چشمهای مسافر کنار راننده به عنوان کمکی برای ديدن خطرات است. نکته دوم اين که مسافر ماشين موقعيتهای خطرناک را حس می کند و در اين موارد سکوت اختيار می کند. و مهم ترين نکته اين که کدهای اخلاقی به ما ديکته می کند که تداوم و درستی صحبتمان با مخاطب تلفن همراه را حتی در موقعيت خطرناک رانندگی حفظ کنيم چرا که او نمی داند که در چه موقعيتی هستيم، اما چنين کد اخلاقی در صحبت با مسافر کنار دستی وجود ندارد.

آيا کری عدم توجه هم داريم؟ بله، همه ويدئوی ويلون نواختن جوشوا بل در ايستگاه مترو و عدم توجه مردم به او را ديديم. منتقدان اين را نتيجه بد سليقگی مسافران مترو می دانند. ولی واقعيت اين است که عابران انتظار شنيدن ويلن جوشوآ بل در ايستگاه مترو را ندارند و به همين خاطر اصلا آن را نمی شنوند تا بخواهند زيبائی آن را ارزيابی کنند. توضيح درست این است که وقتی مردم روی کاری تمرکز (بينائی يا شنوائی) می کنند- مانند رفتن سر کار- کم تر ممکن است چيزی که انتظارش را ندارند- ويولونيستی ماهر- ببينند يا بشنوند.
آیا می توان به مردم آموخت که چيزی که انتظار ديدنش را ندارند ببينند؟ مطالعاتی که بر روی خلبانان با سابقه هواپيماهای مسافری انجام شده است نشان می دهد که اگر فردی واقعا انتظار چيزی را نداشته باشد، آموزش افراد در جهت افزايش توجه و دقت اثری در شناسائی جسمی که انتظار ديدنش رانداريم ندارد. اين موضوع در گزارشات موردی متعددی که در آنها راديولوژيستها جسمی را در راديوگرافی تشخيص ندادند می تواند تاييد شود. در يکی از اين گزارشها که فرانک زومر از دانشگاه روچستر ارائه داده است، پزشکان هنگام قرار دادن کتتر برای بيماری فراموش می کنند گايدواير را خارج کنند. گايد واير از طريق جريان خون وارد ريه شده و ايجاد آمبولی می کند. راديولوژيست و پزشک در طی چند روز و گرفتن سه راديوگرافی و يک سی تی متوجه گايد واير نمی شوند، تا اين که پزشک ديگری که به طور اتفاقی راديوگرافيها را می بيند متوجه گايد واير می شود. بعد از اين تشخيص وقتی پزشکها راديوگرافيهای قبلی را نگاه کردند گفتند گايد واير در آن ها کاملا مشخص بود. مردم فکر می کنند راديولوژيستها همه چيز را در کليشه ها می بينند، ولی آن ها نيز مثل ما آن چيزی را می بينند که دنبالش می گردند. برای کاهش کوری عدم توجه بايد تصاوير راديوگرافی را به قصد ديدن چيزی عجيب نگاه کنيم.
برای کوری عدم توجه چه می شود کرد؟ توهم توجه توهمی روزمره است. اما ما فقط وقتی از آن اگاه می شويم که بعدا متوجه جسمی که انتظارش را نداشتيم بشويم، اما در بسياری از موارد متوجه آن نمی شويم و به همين خاطر شايد فکر کنيم توهم توجه چيز شايعی نيست. برای کنار گذاشتن کوری ناشی از عدم توجه بايد توجه متمرکز را کنار بگذاريم، يعنی بايد سعی کنيم بدون هدف و توقعی ببينيم. اين سياست با سياست اصلی ذهن ما منافات دارد، ذهن برای اين که حداکثر استفاده از منابعش را بکند در هر کار هدف و توقعی را در نظر می گيرد. توجه متمرکز به ما اجازه می دهد که حواسمان پرت نشود و از منابع محدودمان بهتر استفاده کنيم. و نکته مهم که در بيشتر موارد نديدن آن چه انتظارش را نداريم اثری در زندگی ما ندارد.
در بخش بعدی توهم به خاطر سپاری خواهم نوشت.